بعضی چیزها واقعا حال بهم زن است. 

مثلا اینکه کسی، دیگری را بازی بدهد. اینکه کسی، احساسات دیگری را به راحتی اذیت کند. کسی به "آدم" نزدیک شود و با خودش فکر کند که شاید این "آدم"بتواند گزینه ی مناسبی برای من باشد. بعد هرطور که میخواهد با "آدم" رفتار کند. طوری که دیگران هم فکرهای بد بکنند. بعد آن "آدم" پس از مدتی متوجه شود که چقدر احمق بوده و چه ساده همه چیز را "دوستانه" تصور میکرده.

بعضی چیزها واقعا حال بهم زن است.

درست همانقدر که در یک سطل در بسته ی پر از زباله غرق شوی ... درست همین قدر حال بهم زن است...